هنرمندان

یاغی مخاطب را با سریال آشتی می‌دهد؟ | راه رفتن یاغی در مرز باریک خشونت و معصومیت | قهرمان بدون ادای قهرمان‌بازی – بلاگی ها

  • یاغی مخاطب را با سریال آشتی می‌دهد؟ | راه رفتن یاغی در مرز باریک خشونت و معصومیت | قهرمان بدون ادای قهرمان‌بازی – بلاگی ها

    بلاگی ها – وجیهه امیرخانی: قسمت اول سریال یاغی اولین تجربه محمد کارت در سریال‌سازی در حالی از شبکه نمایش خانگی منتشر شد که مخاطبان بسیاری را متوجه خود کرد و منتقدان واکنش‌های مثبتی به آن نشان دادند. این سریال که زمان یک فیلم سینمایی را در هر قسمت به خود اختصاص می‌دهد (۹۵ دقیقه) بدون آنکه به دام آبکی شدن و تکرار بیفتد و با ضرباهنگی مناسب، مخاطب را تا پایان با خود همراه می‌کند.

    محمد کارت به لحاظ کمی تعداد آثار معدودی را در کارنامه خود دارد و با مستندهای موفق آوانتاژ و خون‌مردگی به تجربه سینمایی شنای پروانه رسیده است. فیلمی که در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر علاوه بر نامزدی در بیشترین بخش‌ها جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای امیر آقایی و نقش مکمل زن را برای طناز طباطبایی به ارمغان آورد. آنچه که بعد از پخش اولین قسمت سریال یاغی بیش از هر چیز مورد توجه منتقدان قرار گرفت جهان واحدی است که محمد کارت در آثارش دنبال می‌کند و درباره آن حرف می‌زند. حرف‌هایی که نه در دام تصاویر اغراق شده جنوب شهر می‌افتاد و نه درشت‌گویی و شعارهای طبقاتی و سهم‌خواهی طبقه فرودست را به رخ مخاطب می‌کشد.

    جهان یاغی بیش از هر چیز تکلیف مخاطب را با خودش روشن می‌کند. همانطور که محمدرضا مقدسیان مجری و منتقد سینما درباره یاغی نوشته است: «اولین و مهم‌ترین دستاورد این نگاه قابل لمس و درک شدن اتمسفر داستان های او است. در واقع این حس به مخاطب منتقل نمی شود که کارت در حال ادا در آوردن و تلاش برای طوری خاص بودن است.» او ادا درنمی‌آورد و هیچ تلاشی برای اینکه خاص دیده شود ندارد.

    به نظر می‌رسد یکی از دلایل مهم تفاوت جهان فیلم‌های کارت، ‌ همجواری، رفاقت و تجربه زیسته‌ای است که طی سال‌ها با سوژه هایش به دست آورده و به همین خاطر است که به خوبی می‌تواند همزمان، شخصیت های آسیب دیده و بزهکارش را در حضور موازی با بازیگران چهره‌،‌مدیریت کند. نکته دیگر اینکه جنوب و حاشیه شهر در زندگی آدم‌های یاغی به نفع طبقه متوسط از هم پاشیده و مزمحل نمی‌شود. نمونه آن نورپردازی دراماتیکی است که کارت در یاغی روی عنصر مهمی مانند خانواده انجام می‌دهد و تاکید معنادار و محترمانه‌ای بر آن می‌کند.

    یکی دیگر از نقاط برجسته‌ یاغی نقش‌آفرینی علی شادمان در خلق کاراکتر جاوید است. کاراکتری که در مرز میان معصومیت و خشونت بیشتر از بازی، بندبازی می‌کند. درخشش این نقش در کارنامه بازیگری علی شادمان با پخش همین یک قسمت هم قابل پیش‌بینی است نقشی که بر اساس پیش‌فرض‌های ذهنی مخاطب، نیاز به اکت‌های بیرونی دارد اما شادمان آن را در فیزیک، چهره‌ و بازی درونی کرده است و با ترکیب پذیرفتنی از معصومیت و خشونت، مخاطب را درگیر ‌قصه زندگی جاوید یاغی می‌کند.

    یاغی مخاطب را با سریال آشتی می‌دهد؟ | راه رفتن یاغی در مرز باریک خشونت و معصومیت | قهرمان بدون ادای قهرمان‌بازی

    بازیگری که در اوج معصومیت کودکانه‌اش در «میم مثل مادر» رسول ملاقلی‌پور روی پرده سینما دیده شد و به نظر می‌رسد بعد از آن امکانی برای بروز توانایی‌هایش نداشته است. هر چند فیلمنامه‌ای که به قلم حسین دوماری، پدرام پورامیری و محمد کارت نوشته شده و  کارگردانی آزموده شده کارت در ایجاد کشش‌های داستانی اثر غیرقابل انکاری دارد اما نمی‌توان از بازی خاص علی شادمان عبور کرد که ابعاد تازه‌ای به کاراکتر جاوید داده و بدون افتادن به دام کلیشه‌ معصومیت دنیای کودکان کار  یا سردرآوردن از خشونت زندگی آدم‌های شنای پروانه، ‌چهره‌ای ملموس و واقعی از پسر جوانی را خلق  کند که بیش از آنکه از بخواهد از جنوب شهر فراری باشد دلش می‌خواهد در رابطه عاشقانه‌اش کامیاب شود. در حقیقت جاوید فرار از تلخی‌های زندگی جنوب شهر را وسیله‌ای می‌داند برای رسیدن به دختر محبوبش. همین اندازه ساده و واقعی.

    نکته دیگر جنس بازیگری شادمان در کاراکتر جاوید و توانایی او در نشان دادن همزمان خشونت و  معصومیتی است که در لحظات عاشقانه روی پل وقتی چشمش را به آسمان دوخته حس کرد. راه رفتن به موقع در هر دو جهت بدون اغراق در بازی آن چیزی است که علی شادمان را تبدیل به یاغی کرده است.

    جاوید در یاغی پسر نوجوانی است با تنی ورزیده و صورتی بی‌مو که عزم و قدرتی دپو شده در نگاهش، بغضش و حتی در امضایش احساس می‌شود. کشتی‌گیر خوش‌استیلی که در همان ابتدای قسمت اول، قلب پاکش را به ما ثابت می‌کند. وقتی همراه با یک گروه دل دزد، آهن‌آلات شهر را می‌دزدند و او می‌خواهد که دریچه فاضلاب را کسی ندزدد.

    قضاوت در مورد سریال یاغی بعد از تماشای یک قسمت اگرچه شتاب زده به نظر می‌رسد اما می توان حضور چنین کارگردان جوانی را در سینمای ایران را بارقه‌ای از امید تلقی کرد.  
     

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دکمه بازگشت به بالا