سریال قاچاق فیلمهای ایرانی به «بی رویا» رسید – بلاگی ها
سریال قاچاق فیلمهای ایرانی به «بی رویا» رسید – بلاگی ها
بلاگی ها : انتشار نسخه قاچاق فیلمهای «تفریق» ساخته مانی حقیقی با بازی نوید محمدزاده و ترانه علیدوستی و «بیرویا» ساخته آرین وزیردفتری با بازی طناز طباطبایی و صابر ابر در روزهای اخیر بار دیگر این سوال را پیش میکشد که چطور نسخه غیرمجاز فیلمهایی مثل «برادران لیلا» ساخته سعید روستایی، «جنگ جهانی سوم» ساخته هومن سیدی، «خط فرضی» ساخته فرنوش صمدی و همین «تفریق» و «بیرویا» منتشر میشود؟
سابقه قاچاق فیلمها به دهه 1370 برمیگردد که برای مثال نسخه قاچاق «آدمبرفی» داود میرباقری روی نوارهای VHS دستبهدست میشد. در دهه 1380، نوار ویدئو جای خود را به CD داد و نسخه پردهای بد و بیکیفیت فیلمهایی که در اکران مورد استقبال قرار میگرفتند، در بساطیهای کنار خیابان به فروش میرسید. قسمت اول «اخراجیها» مسعود دهنمکی در نوروز 1386 یکی دو ماهی روی پرده بود و داشت خوب میفروخت که نسخه قاچاق فیلم منتشر شد و به گیشه فیلم لطمه زد. در دهه 1380، در فواصل زمانی مختلف، قاچاق فیلمها یکی از مشکلات سینمای ایران بود و حتی چهرههای شناختهشده سینما در نسخههای رسمی و مجاز آثارشان که به شبکه نمایش خانگی راه مییافت، مردم را به تهیه نسخههای قانونی آثارشان تشویق میکردند.
چه کسی از قاچاق فیلمها سود میبرد؟
با تجهیز سینماها به امکاناتِ فنیِ جدیدِ نمایشِ فیلم و برخوردهای گاه و بیگاه مسئولان با مسببان قاچاق فیلمها برای مدتی بساط قاچاق جمع شد. اما در سالهای گذشته، نسخه غیرمجاز فیلمهایی که در جشنوارههای خارج از ایران نمایش داده شدهاند و البته از اکران در داخل کشور ناامید بودهاند، روی نت منتشر میشود. در سالهای دور قاچاق فیلمها برای کسانی که در این کار دست داشتند سودآور بود، اما در سالهای اخیر این کار برای کسی انتفاع مالی ندارد. بهطور معمول، فیلمی که با سرمایه بخش خصوصی ساخته شده، برای اینکه به سوددهی برسد باید اکران شود و در گیشه فروش کند، اما وقتی فیلمی به گیشه نرسیده، نسخه قاچاقش درمیآید چه کسی سود میبرد؟ طبیعتا منبع انتشار فیلم به نسخه باکیفیت فیلم دسترسی داشته و علاقهمند بوده که این فیلم به هر طریقی در ایران دیده شود، حتی اگر انتفاع مالی نداشته باشد. ناامیدی از اکران در داخل کشور میتواند یکی از انگیزههای انتشار نسخه قاچاق برخی فیلمها باشد.
واکنش وزیر ارشاد به قاچاق «تفریق»
درباره فیلم «تفریق»، محمدمهدی اسماعیلی، وزیر ارشاد، به طور مشخص گفته: «این فیلم الان در اختیار ما نیست قبل از نمایش، بلکه در اختیار خود تهیهکننده است؛ یعنی اصلاً در اختیار سازمان سینمایی وزارت فرهنگ نیست که منتشرش کنیم. الان با آن فناوریهای نو، من هم بعضی وقتها که میخواهم در سازمان سینمایی فیلمی را هماهنگ کنم و ببینم، باید اول با تهیهکننده هماهنگ کنم تا برای یک ساعت خاصی کدی را بدهند که بتوانیم آن را دو ـ سه ساعت تماشا کنیم. در هر صورت برنامه ما حمایت از حوزه فرهنگ و هنر است.» علت این واکنش وزیر ارشاد به شایعاتی برمیگشت که حول قاچاق فیلم «تفریق» ایجاد شده بود. «تفریق» پروانه نمایش داشت، ولی بعد از ماهها هنوز روی پرده نرفته بود و بعضیها علت تاخیر در اکرانش را به موضعگیریهای سیاسی برخی عواملش نسبت میدادند. وزیر ارشاد در این باره هم گفت: «من بارها اعلام کردهام که به واسطه تخلف یک نفر، یک فیلم یا یک مجموعه نمایشی نباید آسیب ببیند. تهیهکنندهای که ۲۰ یا ۳۰ میلیارد تومان برای کارش هزینه کرده است چه گناهی دارد.»
معضلی جهانی
نباید فراموش کرد که انتشار نسخه قاچاق فیلمها معضلی جهانی برای صاحبان فیلمها و سرمایهگذارانشان است. همین حالا دو فیلم «باربی» گرتا گرویگ و «اپنهایمر» کریستوفر نولان که در یک ماه گذشته اکران جهانی را تحت تاثیر خود قرار دادهاند و هنوز اکرانشان به پایان نرسیده، نسخههای قاچاقشان در ایران به رویت خیلیها رسیده است. زمانی کلینت ایستوود گفته بود همزمان با اکران یکی از فیلمهایش در امریکا، به شرق آسیا رفته سفر کرده و دیده بود نسخه قاچاق فیلمش در ازای مبلغی بسیار ناچیز روی لوح فشرده به فروش میرسد. قاچاق فیلمها مسئلهای جهانی با هدف کسب سود است، فقط به نظر میرسد این موضوع در ایران، جز اهداف مالی، انگیزههای دیگری هم دارد. همچنین، همانقدر که به لطف فناوریهای روز ساخت فیلم یا ارسال فیلم به جشنوارههای خارجی آسان شده، به همان اندازه شیوههای دسترسی به نسخههای غیرقانونی هم پیشرفت کرده است. هرچه شیوههای محافظت از فیلمها در برابر دستبرد پیشرفت میکند، راه های دسترسی به نسخه غیرمجاز فیلمها هم روزآمد میشود.
دلسردی از تولید
انتشار نسخه قاچاق فیلمها، مخصوصا فیلمهایی که مدت زیادی است بلاتکلیفاند و معلوم نیست که آیا برای همیشه توقیف شدهاند یا با رفع مشکلاتی که دارند بالاخره اکران میشوند، به سینمای ایران ضربه میزند و بخش خصوصی را از سرمایهگذاری در سینما ناامید میکند. با این رویه بعد از مدتی فقط نهادهای دولتی دستاندرکار ساخت و تولید فیلم خواهند ماند که عموما به درآمد گیشه نیازی ندارند و بعضا آثارشان را پیش از اکران در تلویزیون هم اکران میکنند. از دست رفتن خلاقیت و دلسردی دستاندرکاران سینما از به تصویر کشیدن ایدههایشان، نفس سینما را خواهد گرفت. حل مشکل فیلمهای بلاتکلیف میتواند در این وضعیت مفید باشد.