انتقاد روزنامه صداوسیما به فیلم برادران لیلا | جولان ناکام یک خانواده بیهمه چیز – بلاگی ها
انتقاد روزنامه صداوسیما به فیلم برادران لیلا | جولان ناکام یک خانواده بیهمه چیز – بلاگی ها
به گزارش بلاگی ها ، یکی از کنجکاویهای علاقهمندان سینما، نمایش فیلم «برادران لیلا» ساخته سعید روستایی، در هفتادوپنجمین جشنواره فیلم کن بود که سرانجام با اکران این فیلم پایان یافت. برخلاف برخی انتظارها به پشتوانه موفقیت آثاری چون «ابد و یک روز» و «متری شیش و نیم» که تصور میشد برادان لیلا در جشنواره کن به درخششی خیرهکننده دست مییابد، چنین نشد و موفقیت فیلم و نظر مثبت بعضی از منتقدان و مخاطبان تا اینجا به حد و اندازهای نیست که بتوان شانسی برای تنها نماینده سینمای ایران در بخش اصلی و مسابقه درنظر گرفت. دستکم نظر منتقدان مهم جهانی که در جشنواره کن به فیلمها ستاره و امتیاز میدهند، نشان چندانی از نخل طلا و دریافت جایزه اصلی ندارد و «برادران لیلا» تا اینجا در رده نهم جدول آثار این دوره قرار دارد. بهجز این، فضای تلخ و تیره و تار فیلم که تصویری سیاه و غمبار از خانواده و جامعه ایرانی در سطح جهانی ارائه میدهد، آن نگرانیها درباره سیاهنمایی این اثر را تقویت میکند.
فیلم «برادران لیلا»، ساخته سعید روستایی از دو منظر قابل بحث است؛ اول اینکه از منظر ساختاری بسیار نسبت به دو فیلم قبلی روستایی یعنی «ابد و یک روز» و «متری شیش و نیم»، ضعیفتر و در سطحی پایینتر است. دوم اینکه زمان فیلم بسیار طولانی و بدون احتساب تیتراژ، نزدیک به سه ساعت است. این فیلم برای اکران عمومی قطعا نیاز به یک بازنگری جدی در تدوین دارد. فیلم در حال حاضر به قدری کسالتبار و حوصلهسربر است و ریتم کند و کسلکنندهای دارد که شخصا شاهد بودم برخی تماشاگران در حین نمایش فیلم، از سالن سینما خارج میشدند. با ذکر این نکته که چنین رویهای اصولا در جشنوارههای بینالمللی مرسوم نیست و خیلی کم پیش میآید مخاطبان حرفهای سینما در حین تماشای فیلم، سالن سینما را ترک کنند.
دلیل ترک سالن توسط تعدادی تماشاگران این است که عملا در دو ساعت ابتدایی فیلم شاهد هیچ اتفاقی در قصه نیستیم. یعنی روایتی را میبینیم که به صورت خطی پیش میرود و مشخص نیست شخصیتهای فیلم برای چه چیزی با هم میجنگند. اما در ۵۰ دقیقه پایانی، فیلم ذرهای روند تندتری پیدا میکند، سروشکل منسجمتری مییابد و اتفاقاتی میافتد که تازه بدل به یک فیلم سینمایی میشود. در کل از نظر دکوپاژ و نوع قاببندی هم واقعا سینما را در این فیلم نمیبینیم. این مباحث ساختاری فیلم بود که به شکل خیلی کلی مطرح کردم و وارد جزئیات آن نشدم، چون مجال چنین بحثی نیست و میتوان زمان نمایش فیلم در ایران، بیشتر به جزئیات ساختاری آن اشاره کرد.
هدف: خانواده ایرانی
درباره محتوای فیلم برادران لیلا بحث بسیار است. متاسفانه همانطور که در سالهای متمادی رویه زشت و ناپسند سیاهنمایی در سینمای ایران باب شده، این فیلم هم پیرو آثاری است که در ژانر فلاکت روایت میشود و فلکزدگی، بدبختی و زبونی ایران و ایرانی را به تصویر میکشد و به جهانیان عرضه میکند که شاید به این ترتیب، موردتوجه جشنوارههای جهانی قرار گیرد تا برایش دست و سوت بزنند و هورا بکشند.
برادران لیلا متاسفانه تصویری مخدوش از چهره ایران و ایرانی ارائه میکند و چیزی که برای مخاطب جهانی تصویر میشود، به شکلی است که انگار اعضای خانواده ایرانی میخواهند همدیگر را بدرند! یعنی در این فیلم حتی اعضای خانواده به هم رحم ندارند و نشانی از لطف و محبت به همدیگر نیست. انگار همه چیز در ایران پیرو منافع شخصی افراد شکل میگیرد و پدر نسبت به بچهها حس و عاطفهای ندارد، همینطور زن و شوهر نسبت به یکدیگر و مادر نسبت به بچهها. تمام هتک حرمت و هتک حیثیتی هم که بین افراد خانواده شکل میگیرد، فقط به دلیل مسائل مالی است.
هیچکدام از ما منکر مشکلات اقتصادی ممکلت نیستیم که اتفاقا یکی از دلایل این مشکلات، بحث تحریم ظالمانه غربیها علیه کشور ماست و سعید روستایی هم در فیلمش راجع به این تحریم صحبت میکند اما این خیلی مهم است که یک فیلمساز اگر وطنپرست است، وقتی به این مساله نگاه میکند، نگاه سالم و درست و منصفانهای داشته باشد. الان بخش عظیمی از مردم کشورمان با مشکلات شدید اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند اما آیا این چالش باعث شده که خانوادهها مثل قانون جنگل فقط همدیگر را بدرند و آیا روابط عاطفی میان اعضای یک خانواده در کشور ما از بین رفته است؟ قطعا چنین نیست.
مدیران فرهنگی کجا هستند؟
متاسفانه تصویری که سعید روستایی از خانواده ایرانی نشان میدهد، اینچنین است و اینگونه مطرح میکند که ایرانیها برای تنازع بقا دست به هر عملکرد و رفتار غیرانسانی میزنند. کار به جایی میرسد که به خاطر مشکلات اقتصادی، حرمت مادر و پدر در این فیلم شکسته میشود. چیزی که در دین ما بسیار به آن اشاره شده که باید این حرمتها حفظ شود اما در برادران لیلا دختری را میبینیم که به خاطر مشکل اقتصادی، سیلی به گوش پدر میزند یا کلمات رکیک و مشمئزکنندهای به مادرش میگوید. اینها از جمله مواردی است که در محتوای سیاستزده این فیلم وجود دارد.
امیدوارم تدبیری جدی اندیشیده شود که مدیران فرهنگی و سینمایی کشور ما بتوانند برای آینده سینمای ایران در عرصههای بینالمللی، سیاستگذاری مشخصی داشته باشند. چون با ساخت اینگونه فیلمها، خودزنی و خودتخریبی میکنیم و با دست خودمان بر ضد منافع ملی و ضدفرهنگ و هویت ملی خود حرکت میکنیم. بنابراین باید جلوی این روند شوم و ناپسند گرفته شود. بسیار برای آنهایی که اسم خودشان را مدیر فرهنگی گذاشتهاند، متاسفم. زیرا به فیلمهایی که بر ضد ایران و ایرانی تولید میشوند، مجوز ساخت میدهند و باعث میشوند یک ایرانی در دنیا به عنوان آدم وحشی، بدوی، عقبمانده، بیهویت، بیخانواده و بیهمهچیز شناخته شود. ماندهام آقایانی که این تصویر سیاه را از خانواده و جامعه ایرانی نشان میدهند، چطور رویشان میشود به عنوان یک هنرمند ایرانی در عرصههای بینالمللی حضور پیدا کنند، جولان دهند و روی فرش قرمز راه بروند.