سینمای ۲۰۲۱ | گفتکو با جین کمپیون کارگردان فیلم قدرت سگ: من به پوچی نگاه میکنم – بلاگی ها
سینمای ۲۰۲۱ | گفتکو با جین کمپیون کارگردان فیلم قدرت سگ: من به پوچی نگاه میکنم – بلاگی ها
بلاگی ها – ایندیوایر (آن تامپسون)، ترجمه علی افتخاری*: جین کمپیون با ترس خود در قالب زنی روبرو شد که «گفتوگو بین خود و رؤیاها و کار را تسهیل میکند.» او میگوید: «او یک نابغه است. بیشتر مردم میترسند آن کار را انجام بدهند. آنها نمیخواهند مضطرب شوند، اما من به مضطرب شدن عادت دارم. درنهایت اعتمادبهنفس پیدا کردم، چون خودم را به آن مکانها رساندم؛ و ترس خودم را تجزیه و تحلیل کردم… و بعد پریدم و با کار خود آشنا شدم. فقط میگفتم: “برو، کار خود را یاد بگیر. ”»
«قدرت سگ» اولین بار در دنیا دوم سپتامبر ۲۰۲۱ در بخش مسابقه بینالملل هفتاد و هشتمین جشنواره فیلم ونیز روی پرده رفت و با استقبال گرم تماشاگران و منتقدان روبرو شد و درنهایت جایزه شیر نقرهای بهترین کارگردانی را برای کمپیون به همراه آورد. فیلم بعد از ونیز در جشنواره فیلم تلوراید و سپس در جشنواره فیلم تورنتو نمایش داده شد و انتخاب سوم تماشاگران تورنتو بود. فیلم در حال حاضر در وبسایت متاکریتیک بر مبنای ۱۸ نقد نوشتهشده از ۱۰۰ نمره ۹۲ دارد و در سایت اسکاری گلد دربی نیز رتبه بالایی دارد. وسترن نوآر «قدرت سگ» اولین فیلم بلند سینمایی کمپیون از سال ۲۰۰۹ است که «ستاره درخشان» را روانه سینماها کرد و میتواند دومین نامزدی اسکار بهترین کارگردان را برای او به همراه بیاورد.
کمپیون در ۱۹۹۳ برای فیلم «پیانو» برنده جایزه نخل طلای جشنواره کن شد و تا امسال که «تیتان» به کارگردانی ژولیا دوکورنو جایزه اصلی کن را برد، تنها کارگردان زن برنده جایزه نخل طلایی بود. فیلم او در ۱۹۹۴ در جوایز اسکار، نامزد هشت جایزه از جمله بهترین کارگردان و بهترین فیلمنامه غیراقتباسی برای کمپیون شد و جایزه دوم را برای او به همراه آورد. «پیانو» همچنین در دو بخش بهترین بازیگر زن (هالی هانتر) و بهترین بازیگر زن مکمل (آنا پاکوئین) برنده شد.
کمپیون در جشنواره کن ۲۰۱۷، درحالیکه در نشستهای مطبوعاتی فصل دوم سریال نیوزلندی «بالای دریاچه: دختر چینی» شرکت میکرد، برای ساخت یک فیلم سینمایی جدید دیدارهایی داشت. او پس از لذت بردن از اقامت موقت در عرصه تلویزیون، مشتاق بود بعد از سالها به سختیهای ساخت یک فیلم دو ساعتی برگردد. یک کتاب ذهن او را درگیر کرده بود: تریلر معمایی «قدرت سگ» نوشته توماس سویج که در ۱۹۶۷ منتشر شد؛ یک درام خانوادگی دلهرهآور که داستانش در ۱۹۲۵ در یک گاوداری در مونتانا روی میدهد.
هالیوود سالها در اطراف این پروژه بو میکشید. در مقطعی، پل نیومن بازی در نقش دامدار کاریزماتیک اما عذابکشیده در دل داستان را سبک و سنگین میکرد. کمپیون موارد حقوقی مربوط به کتاب را بررسی کرد و متوجه شد همچنان کسی آن را در اختیار دارد، اما نمیتوانست تصاویری از داستان بیرون بکشد، مانند جایی که یک پسر جوان لاغر با یک کلاه کابوی خیلی بزرگ از کنار ردیفی از گاوچرانها که او را مسخره میکنند و «ابنهای» صدا میزنند، عبور میکند.
کمپیون ۶۷ ساله که متولد ولینگتون در نیوزیلند است، میگوید: «کار کردن روی این پروژه دائم در ذهن من بود. گفتم، “ببینیم حقوق رمان در اختیار چه کسی است. شاید آنها به یک کارگردان نیاز داشته باشند. ”»
او با روژه فراپییه تهیهکننده کانادایی («عیسی مونترال») ملاقات کرد که در آن زمان برای کارگردانی پروژه در حال مذاکره با شخص دیگری بود. کمپیون میگوید، اما «آنها از طرفداران کتاب بودند» و در پایان جلسه، پروژه از آن کمپیون شد.
او ابتدا باید فیلمنامه را مینوشت. کمپیون و تهیهکننده مورد اعتمادش، تانیا سقاچیان («ستاره درخشان»، «بالای دریاچه»، «تاج») با آنی پرو، زن دیگری که داستان کوتاه «کوهستان بروکبک» نوشته او به موضوع مردان وسترن میپردازد، دیدار و نظرات او را یادداشت کردند. سرانجام کمپیون و سقاچیان ۱۰ روز در لندن نشستند و با جابجا کردن یادداشتهایی که روی یک میز ناهارخوری بزرگ چسبانده بودند، فیلمنامه نهایی را آماده کردند. کمپیون میگوید: «این یک داستان مزرعه است. هیچکس اسلحه ندارد. درست در پایان افسانه کابویهاست، زمانی که گاوچرانها در مزارع کار میکنند چون عاشق کابویهای قدیمی هستند. آنها لباسهای خود را از سفارشهای پستی دریافت میکنند و پوشیدن لباس کابویها برایشان نوعی نقل قول از کابویهای قدیمی است.»
«قدرت سگ» کمپیون، تمبر یک فیلم وسترن دارد، حتی اگر بیشتر «غول» باشد تا «شین»؛ برخلاف کتاب، فیل بِربَنک، دامدار مونتانایی با بازی بندیکت کامبربچ، مانند برادرش جرج (جسی پلمونز)، با کت و شلوار سوار اسب نمیشود؛ او لباس کار و مهمیز به تن میکند و روی لباسهای جین خود شلوارهای پشمی میپوشد. کمپیون میگوید: «آن شلوارهای پشمی مثل ساتیرها هستند. میدانید، بهنوعی سکسی هستند. فیل همهجا آنها را میپوشد. موقع خواب هم درنمیآورد. تا وقتی برهنه نباشد آنها را درنمیآورد.»
فیل همهجا از خود چهره یک کابوی خشن نشان میدهد … او آدم نابابی است. در اوایل فیلم، در یک ناهارخوری، رفتار بیرحمانه و تحقیرآمیز او با زنی بیوه به نام رز و پسرش پیتر (کیرستن دانست و کدی اسمیت-مکفی) که برای او و همراهانش غذا سرو میکنند، آنها را به گریه میاندازد. فیل به تسلط و بدرفتاری با جرج عادت کرده است. از سوی دیگر، جرج عاشق رز میشود و با او ازدواج میکند. این کار او فیل را مات و مبهوت میکند. این مقدمهچینیِ یک فاجعه خانوادگی سفت و محکم است که کمپیون ماهرانه و با جزئیات گویا بیان میکند. هرقدر هم که تنش رو به افزایش را با دقت جذب کنید، نمیدانید این ساعت پیچیده چگونه از حرکت میایستد. فیل هر بار دل رزِ مزاحم (از نظر او) را خالی میکند، کاری میکند که او بیشتر مشروب بخورد و از جایی به بعد سعی میکند پیتر، این دانشجوی پزشکی عجیب و غریب را قوی کند تا به قول خودش «سوسول» نباشد. این یک داستان غیر عادی است که حتماً هیچکاک دوست داشت.
کامبربچ، بازیگرِ آراسته بریتانیایی سینما و تئاتر که میتواند برای کار خود در «قدرت سگ» دومین نامزدی اسکار خود را پس از «بازی تقلید» به دست آورد، ممکن است برای بازی در نقش یک مرد جاهلمآب اهل غرب آمریکا یک انتخاب عجیب و غریب به نظر برسد. کمپیون تحت تأثیر نقشآفرینی او در سریال تلویزیونی «Parade’s End» تولید بیبیسی در ۲۰۱۲ قرار گرفت، جایی که او نقش یک کارشناس آمار محافظهکار را بازی میکند که به یک سرباز مجروح جنگ جهانی اول تبدیل میشود. کمپیون به این نتیجه رسید که شما میتوانید مردی با حساسیت فوقالعاده را انتخاب کنید و به او یاد بدهید چطور یک کابوی باشد، اما نمیتوانید انتظار داشته باشید یک بازیگر اکشن راه دیگری را برود.
بازیگران سه هفته تمرین کردند، درحالیکه کامبربچ در مونتانا برای آموزش دامداری تمرینات شدیدتری را پشت سر گذاشت. کمپیون میگوید: «او مجبور بود گاوها را اخته کند و همهچیز درباره دامداری را یاد بگیرد و انجام دهد. این یک گام بزرگ برای او است؛ یک نمایش فوقالعاده از ظرفیت و شجاعت او.»
عنوان فیلم از مزامیر (۲۲:۲۰) گرفته شده است، وقتی عیسی بر صلیب رنج میکشد. («مرا از شمشیر نجات ده، جان گرانقدرم را از قدرت سگها»). کمپیون میگوید: «همانطور که از عنوان فیلم برمیآید، این یک هشدار است. قدرت سگ در همه آن تمایلات، همه آن تمایلات عمیق و غیرقابل کنترل است که میتواند بیاید و ما را نابود کند. حتی دونالد ترامپ برای حفظ ظاهر مردانه قوی خود مشکل دارد. وقتی همهچیز برای او خوب پیش نرفت، ذوب شد. او حتی هیچوقت نمیتواند عبارت “من باختم” را بگوید. او یک داستان خیالی بزرگ خلق کرد. برای کسی مانند او، برای این نوع مردان، حتی گفتن کلمه “شکست” یک گزینه نیست.»
برنامهریزی تولید «قدرت سگ» به این معنا بود که الیزابت ماس، ستاره سریال «بالای دریاچه» زمان کافی برای حضور طولانی در نیوزلند محل فیلمبرداری پروژه را نداشت؛ بنابراین نقش رز گوردون به دانست رسید. به همین منوال، نقش جرج از پل دانو به پلمونز، دوست پسر دانست رسید. کمپیون بر مقیاس وسیع فیلم متمرکز بود: ساختن یک مزرعه بسیار بزرگ با انبار و محوطه (با طراحی گرنت میجر طراح هنری برنده اسکار «ارباب حلقهها») در یک دشت مسطح، در برابر چالش باد و هوای خیلی سرد – اما مقرونبهصرفه! – در جنوب نیوزلند. کمپیون میگوید: «این مکان یک حس افسانهای و حماسی داشت که ما در آمریکا نمیتوانستیم پیدا کنیم، اما برای کار کردن لوکیشن بسیار دشواری بود.»
پیش از شروع فیلمبرداری، کارگردان مجبور بود با اضطراب خود درمورد بلندپروازترین فیلم خود، اولین فیلمش که روی مردان تمرکز دارد و یک اپرای اسبی، روبرو شود. او میگوید: «به خودم میگفتم، من قرار است در رودخانهها فیلمبرداری کنم: “آیا بسیار پرآب یا خیلی گلآلود هستند که ما نمیتوانیم فیلمبرداری کنیم؟ ” باید آب و هوای خوب داشته باشیم. ما نمیتوانیم با جسی و کیرستن روی آن تپه باشیم و آن لحظه خاص از لطافت را در باد شدید و هوای سرد به اشتراک بگذاریم؛ و موهبت نصیب ما شد، اما من خیلی اضطراب داشتم که کارها درست انجام شود.»
کمپیون با استخدام کردن آری وگنر («لیدی مکبث») که در یک فیلم تبلیغاتی با او کار کرده بود، آدام آرکاپاو، فیلمبردار همیشگی خود را مبهوت کرد. او میگوید: «من با خیلی از مردان کار میکنم؛ و برابری زنان هنوز برای من یک مسئله است؛ بنابراین گفتم، “یک مدیر فیلمبرداری زن انتخاب میکنم. ” آری فوقالعاده و عاشق سینمای جدی است، مثل خود من سعی میکند کار را طوری انجام دهد که تا آنجا که میشود به بهترین شکل ممکن باشد. ما واقعاً خود را از قبل آماده کرده بودیم؛ فقط با همه اسباببازیها به آنجا نرفتیم. قبل از رسیدن به سر صحنه واقعاً حساب همهچیز را کرده بودیم.»
وقتی کمپیون سرانجام فیلم را در جشنوارههای ونیز و تلوراید با تماشاگران دید، از آن تجربه عمومی لذت برد. او میگوید: «خوشبختانه تماشاگران با فیلم همراه میشوند. یک سوختن آهسته است. بعضیها چیزهایی را دوست دارند که با سرعت بیشتری به سراغشان میرود. ازاینجهت، فیلم ممکن است برای آنها سخت باشد، اما من احساس کردم احتمالاً لازم است تأثیر کامل، تغییرات و نحوه چرخش فضا را به دست آورم.»
آیا او برای فیلم بعدی خود نیز اینقدر صبر میکند؟ کمپیون میگوید: «هیچ نظری ندارم. باید بیشتر فکر کنم. فقط میدانم به جنبه روانرنجوری زندگیام علاقه زیادی ندارم. من به پوچی نگاه میکنم. این رؤیای من است.»
*روزنامهنگار و مترجم / منبع